لعنت به نگاهی ؛
که نمیدانی معنایش رفتن است ،
یا ماندن ... !!!
خوش اومدين به اين وب . نظر يادتون نره ه ه ه ه ه ه ه .......
همیشه درحالی که... یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده! یه عالمه اشک دور چشماته! یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده... باید بگی:خب دیگه...واسه همیشه خداحافظ...!!! چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛ وچه تلخ وغم انگیز است، دور از توبودن، برای تو گریستن؛ و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ ایکاش می دانستی بدون تو، مرگ گواراترین زندگیست؛ بدون تو وبه دور ازدستهای مهربانت، زندگی چه تلخ وناشکیباست. ایکاش می دانستی مرز خواستن کجاست، وایکاش میدیدی قلبی راکه فقط؛ برای تو می تپد دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق كنم زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع كننده است كه زندگی زيباست اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای قدمهايت را بر روی سنگفرش خيابان گل باران ميكنم I LOVE YOU در زنــــدگــــیــم ... به هیـــچـــکس خیـــــانـــت نکـــــردم جـــــــزخــــــــودم ! وفــــــای بــه تــــــــو... خـــــیــــانــت بــه خــــودم بـــودــ !! سلام به همگی یه مطلب جالب خوندم تو یکی از صفحات دلم نیومد تو این وب نذارم .بخونین ونظر بدین شما بجای دختر بودین چه می کردین ؟؟ بولتن نیوز؛ روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه وقــتــے بـــﮧ جـاےعـــزیــزم بـهـم میگــے عــزیـــز ولــــے مـــال تـــــــو نــیـسـت
سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما
اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.
:ادامه مطلب:
شـــنـیـدنــش درد داره...
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |